مترسک ها
غـم انگیز است
اگر تو را نخواهد...
مسخره است
اگــر نـفـهـمـی!!!
احمقانه است
اگر اصرار کنی.
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم لبخند تو را در باران میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم…خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم…
برای تو نمیدانم چگونه میگذرد...
اما برای من...
انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی برند...
شب که می شود
رؤیاها پا برهنه می شوند
بال و پر می گیرند در ذهنِ تارِ آدمها
تا کمی آرام گیرد
دل های خسته شان ...
هی تو!!!
نزدیکتر نیا
من دست نیافتنی ام !!!
حَــــــوّای کسی نـــــمی شــوم
که به هــــوای دیگری برود ...
ان چه که زیبا نیست
زندگی نیست
روزگار است...
بدون حضور تو...
وعده بهشتت مرا ادم نمی کند!!!
اغوشت را وعده بده
رستگارترین می شوم...
می دانم که در بیداری
تو را نخواهم دید
چشمهایم را می بندم...
خدایا...
کسی را که قسمت کس دیگریست...
سرراهمان قرارنده...
تاشبهای دلتنگیش برای ما باشد
وروزهای خوشش برای دیگری...
Design By : Night Melody |